شراب یا سرکه؟

مفاهیم مقدماتی عرفان- بخش دوم

نوشته دکتر لین ویلکاکس


همانگونه که حضرت مولانا صلاح الدّین علی نادر عنقا فرموده اند، " افراد از رفتار و اعمال گذشتگان خویش پیروی می كنند" پدیده ای که از آن به عنوان مستحکم ترین پیوند فرهنگی اجتماعی یاد میشود. همانطور که بدان اشاره گردید، کتب مقدّس الهی با جدّیت به این مبحث حیاتی اشاره فرموده اند.

در اغلب جوامع فرهنگی، برتری هريك از اين اجتماعات با مراتب و درجات متفاوت لطافت و خشونت به افراد آموخته میشود. پیشامدی که به کراّت مشاهده میشود، آموزشهايى در لفافه در مورد فقر فرهنگى جوامع دیگر و برتر خوانده شدن شهروندان يك اجتماع بر اجتماعات ديگر ميباشد. علاوه بر آن، قوانین و مقررات، و کنش ها و واکنشهای گروههای فرهنگى اجتماعى پیوسته به عنوان منفعتی برای گروه و اعضاى آن جامعه توجیه گردیده است. این گروه های فرهنگی اجتماعى دربردارنده گروه ها و انجمنهای شبه مذهبی نيز میباشند.

با نگاهی مختصر به سرگذشت تاریخ تمدن جهان، مشاهده خواهیم کرد که اکثر اعمال جاهلانه تاریخ بشر به نحوی مورد توجیه قرار گرفته است. به عنوان مثال، کشتار دسته جمعی توسط هیتلر، کشتار قبایل بومی آمریکا، تفتیش و استنطاق عقاید مذهبی، و اغلب درگیریها و جنگها. توجیهی دیگر به منظور کمرنگ نمودن این اعمال ناپسند، "اشتیاق قلبی و علاقه برای بهبود وضعیت جوامع دیگر میباشد."  پیشرفت، تکنولوژی، زندگی و آینده بهتر، همگی دستاویزی برای رفتارهای امروزی اجتماعات هستند.

فرهنگ در بر دارنده پیوندهای آکادمی است که در آن، اگر آگاه نباشیم، برای همیشه دور از حقیقت خواهيم بود و در ظلمت و تاریکی با اتکا به قوانين دنیوی، نقش ها، و ارزشها، بدون هیچگونه تجربه در مورد آنچه دانشمندان علوم طبیعی آنرا "طبیعت" ميدانند، فلاسفه آنرا "وجود" مينامند و حکمای الهی آنرا "خدا" میخوانند، بسر خواهيم برد.

در حکایت مولوی، تنها اشتباه سالک، اتكا به عادات و خوى گیریهای اجتماعى، و از ياد بردن فرمايش استاد، كه "الفاظ ناقل معانی حقیقی نمیباشند" بود. ایمانِ سالک سست بوده و او سخنان استاد خود را تحت اللفظى و عاميانه پنداشت. این امر سبب بروز هراس در سالک و مانع از ارتباط وی با ضمیر خویش شد، و شراب عشق الهی سالك را در راستای واکنشها و ارتباطات فرهنگى اجتماعى به سرکه تبدیل كرد.

  از دیدگاه علم روانشناسی، این حکایت توصیف کننده زندگی مردی است که به طور غیر منتظره جايگاه خود را در هستی يافته و در برابر رمز و راز قریب الوقوع احساس شرم و حقارت میکند، زیرا به وضوح و بی شک، بی کفایتی شخص و اجتماع را در برابر خدا دریافته است. این حکایت مثالی نمادین از تضاد بین پذیرش ساختارهای فرهنگی، و آزادیِ حاصل از رها کردن دلبستگی های مادی است، که به عنوان بخشی اساسى از عرفان میباشد.

متاسفانه در تمدن غرب، مردم به طور اصولی و عمداً در مورد تعلیمات پیامبران گمراه شده اند و دین را پدیده ای سرکوبگر تلقی میکنند. ظلم و سرکوب واقعی هستند، ولی حاصل از تعلیمات  پیامبرانی همچون موسی (ع)، عیسی (ع)، و یا محمد (ص) نیستند. بلکه سرکوب حاصل از قراردادهای اجتماعی، توجه به مسائل سطحی، قالبهای فرهنگی، و خفقان اجتماعی است. بشریت به دلیل عدم آگاهى از ارزشهاى درونی انسان، از هدیهٔ آزادی واقعی محروم مانده است.

واقعیت دین تقریبا عکس داستان های اجتماع است. عرفان، نه تنها محدود به قوانین و مقررات رسمی مذهبى، که در طول قرون انباشته شده اند، نیست؛ بلکه فراتر از این قوانین است. زیرا عرفان قلب تپنده و زنده واقعیت دین است.

در عرفان، سالک فراتر از کلمات و زبان، به عرصهٔ غیر کلامی و ارتباط قلبی سفر مى کند. این سطح ارتباطی بَری از هرگونه آلودگى اجتماعى است. ارتباطى که آنرا نمیتوان با کلمات توصیف نمود، و فقط از طریق تجربه قابل فهم و درک ميباشد.  از اين رو ، انسان باید مجدداً تبدیل به یک کودک خردسال كه قلب او عارى از هرگونه غلّ و غش ميباشد، شده تا ارتباط قلب به قلب را فراگیرد. حکایت مولى نشان میدهد که برای اجتناب کردن از سرکهٔ تلخِ فرهنگ، و رسیدن به شراب عشق الهی ، به جای کلمات انحصاری و خالى، ارتباط قلبی ضروری است.

گوهرِ انسانیت نه بر اثر زمان، نه جغرافیای مکانی ، و نه فرهنگ هاى ساختگى، تغییر میپذیرد. این در حالى است که عادات و شیوه های سطحی، حجابی هستند بر حقیقت هويت انسانى و تشخیص اینکه ما همگى یکى هستیم و "هستى یگانه است."

شراب عرفان، مى صافی عشق الهی است که در مقابل سرکهٔ دنيا كه جنبه مادى دارد قرار گرفته است. هریک از ما باید تصمیم بگیریم، تصمیمی که فقط ميتوان به تعویق انداخت، ولى نميتوان از آن اجتناب کرد. کدامیک را انتخاب ميكنيم، شراب ناب يا سركه؟


I. Molana Salaheddin Ali Nader Angha (1987). Unpublished manuscript.
2. Molana Shahmaghsoud Sadegh Angha, Al Rasa’el (Lanham, MD: University Press of America, 1986)
3. The Bible: new Oxford annotated, revised standard version. (NY: Oxford University Press, 1973)
4. The Holy Qur’an. A. Yusuf Ali translation. (Brentwood, MD: Amana Corp., 1983)
5. Orwell, G., 1984 (NY: New American Library, 1949)
6. Rumi, J., The Mathnavi of Jalalu’ddin Rumi (Cambridge: E.J.W. Gibb Memorial Trust, 1926)